صفحه شخصی سید علا سبزپوش

برنامه نویس دات نت و sql_server --ریاضیات

صفحه شخصی سید علا سبزپوش

برنامه نویس دات نت و sql_server --ریاضیات

کار برنامه نویسی

راستش نمی خواستم در مورد مسایل غیر فنی مطلب بنویسم اما اخیرا بدلیل شرایط کاری مجبور شدم که چند مطلبی بنویسم

حقیقتش هر برنامه نویس برای انتخاب شغل و ورود به بازار کا ر 3 راه  در پیش دارد1-دوست و آشنا 2-از طریق آگاهی 3-گرفتن پرو‍‍ژه

برنامه نویسان اگر بتوانند از طریق دوست و آشنا به جاهایی معرفی شوند و کار پیدا کنند ، خیلی بهتر می توانند حق خود را بگیرند . حداقل با اعتبار معرف خود می توانند به جایی برسند . این دسته اگر بخواهند از طریق آگاهی روزنامه یا غیره کار پیدا کنند احتمال رسیدن به حقشون را کم می بینم ، چون هر چقدر حرفه ای باشی ، باز هم طرف استخدام کننده به شما اطمینان ندارد و البته حق دارد ، چون نمی تواند ریسک کند . اما اگر شما پروژه ای را گرفتید تازه مشکل شما شروع میشه

متاسفانه قشر برنامه نویس ، بدلیل نوع کار ، مجبور است که فقط فنی فکر کند ، در حالی که فعالیت در بازار کسب و کار ایران ذهنیتی دیگر می طلبد . اکثر برنامه نویسان به هنگام گرفتن پروژه غافل از یک مور حیاتی می شوند و آن هم  ، چگونه حق خود را دریافت کنند .

حقیقتش پاسخ این سوال را بنده بعد از چند سال هنوز نتوانستم پیدا کنم ، اما اگر بی ادبی نباشد ، با عرض شرمندگی باید بگویم که باید از روشهای ش ر خ ر ی استفاده کرد . و این خود جای تاسف است .

مشکلی دیگری که اکثر برنامه نویسان در این حالت با آن مواجه می شوند نحوه قرار داد پشتیبانی است . متاسفانه امروزه بدلیل نبود فرهنگ استفاده از نرم افزار ، مشتریان تصور می کنند که پشتیبانی یعنی خدمات نوکری رایگان ، علاوه بر این اکثر مشتریان تصور می کنند که نرم افزار تحت هیچ شرایط نباید دچار مشکل شود ، علاوه بر آن اگر هم نرم افزار دچار مشکل شد ، پس حتما اشکال از شرکت است که باید رایگان برطرف کند .

مثلا موردی که بنده با آن مواجه شدم خرابی پرینتر یا خرابی مانیتور یک مشتری بود که خرابی سخت افزار را بخاطر استفاده از نرم افزار فلان شرکت می دانست . خوب این یک واقعیت است و متاسفانه بدلیل نبود سواد از این اتفاقات زیاد دیده ام

چیزی که امروز بهش رسیدم ، آن است که بد نیست دوستان برنامه نویسی که دنبال گرفتن پرو‍ژه هستند یه مقداری روانشناسی و از همه مهمتر بازاریابی را فرا بگیرند ، در کنار آن این مثل را فراموش نکنند که با تولید هر نرم افزاری در حقیقتش شما می شوید مادر آن نرم افزار و باید تمام بدبختیهای مربوط به آن را تحمل کنید .

البته در گرفتن پروژه اگر شما گروهی داشته باشید مسلما فشار ، خواهد شکست و شما مجبور نخواهید شد که همه کار را خود انجام دهید

شدیدا توصیه می کنم در گرفتن پروژه ها دور اندیشی کنید و آینده را ببییند ، شاید برخی پروژه ها از نظر مالی نظر شما را جلب کند اما در دراز مدت زمان و وقت شما را تلف کند و جز پشیمانی چیز دیگری عاید شما نخواهد کرد

اما بخش دیگر سخن من با شرکتها و سازمانهایی است که برنامه نویسان را استخدا م می کنند

1-سازمانها و ادرات غیر کامپیوتری : در اینگونه سازمانها معمولا واحدی به نام رایانه و شاید فناوری اطلاعات وجود داشته باشد

اغلب این مکانها از برنامه نویس توقع آچار فرانسه بودن دارند ، مثلا ازشما می خواهند اگر نرم افزار شرکت که از جای دیگری خریده اند دچار مشکل شد حتی با نداشتن سورس و مستندات شما باید بتواند مشکل آن را بر طرف کنید

اگر شبکه یا سرور مشکل دارد باید برطرف کنید و در نهایت سایت شرکت را راه اندازی کنید و پشتیبان باشید

به عبارتی دیگر در این جور مکانها شما تکنیسین سخت افزار و شبکه و پشتیبان نرم افزار و سایت هستید خوب شما تصور کنید شاید هم از شما بخواهند ،آبدارچی هم باشید ، بعید نیست !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

2-شرکتهای کامپیوتری

 اغلب این شرکتها خصوصی هستند ، برخی بزرگ و بعضی کوچک ، بستگی به تواناییهای مدیریت و سرمایه و غیره دارد

اما مشکل اکثر این شرکتها مدیریت منابع انسانی است ، این شرکتها اغلب توسط افراد فنی تشکیل شده است که از نظر امور ادرای و مدیریت منابع انسانی دارای ضعف است . مثلا در جایی توقع دارند شما مثل یک دستگاه از صبح تا شب فقط کار کنید ، و اصلا به فکر خانواده ، تفریح ، مرخصی ، استراحت و غیره نباشید ، آنقدر تعامل سخت هست که این شرکتها دایم در حال جذب نیرو هستند علاوه بر این شرایط محیط کار جالب نیست مثلا در یک اتاق کوچک چندین نفر را پشت میزهای کوچک جمع کردن و از طرف دیگر این اتاق حتی پنجره هم نداره که برنامه نویس بدبخت حداقل رنگ آفتاب را ببینه ،

این شرکتها  اگرچه فکر می کنند که شرایط خوبی برای برنامه نویس فراهم کرده اند اما در واقع برنامه نویس، خود را در جهنم می بیند لذا در اولین فرصت به فکر فرار کردن است

توصیه من به اکثر دوستانی که شرکت نرم افزاری دارند یا می خواهند شرکت راه اندازی کنند این است ، که خواهشا در مورد مدیریت منابع انسانی و روانشناسی و رفتار شناسی حتما مطالعاتی داشته باشید ، چرا که مهمترین سرمایه شرکتهای نرم افزاری نیروهای انسانی هستند . اکثر شرکتها بدلیل از دست دادن نیروهای خود دایما در حال جذب نیرو هستند که اینکار باعث تاخیر پروژه ها می شود ، علاوه برآن هر نیروی جدیدی که به شرکت می آید تا بخواهد خود را با شرایط و نحوه کار آن شرکت تطبیق دهد حداقل 2 ماه زمان لازم دارد.

با تشکر

مدیریت افراد

یکی از مباحث مهم در مدیریت افراد به نگاه و اعتقاد مدیران مرتبط است . انسان موجوی 2 بعدی است 1-بعد مادی 2-بعد معنوی
1-بعد مادی انسان را می توان با حقوق ، مزایا ، مرخصی ، ساعت کار و غیره کنترل کرد
2-بعد معنوی : پیچیده ترین ابعاد انسان است که متاسفانه به  آن بی توجهی می شود .مثلا در بسیاری از سازمانها تنها به بعد مادی کارکنان توجه می کنند . در حالی که بعد دوم بسیار مهمتر از بعد اول است .
کارکنان سازمان دارای فرهنگها و اعتقادات مختلفی هستند .چگونه می توان بر آنها نظارت کنید . به نظر شما ایجاد همگرایی در تفکر فرهنگی کارکنان یک سازمان تا چه حد می تواند مفید باشد . توجه به اعتقاد و احترام به اعتقادات معنوی و فرهنگی کارکنان چقدر مهم است .

می خواهم بخش کوچکی از تحقیقی که خانم بنده انجام داده اند را برای شما قرار بدهم امیدوارم مفید باشد . ببیند یکی از بزرگترین مشکلات عدم درک و فهم نیازها است

نیازها چه هستند و چگونه طبقه بندی می شوند
از نیازها دسته بندیهای مختلفی صورت گرفته است که شاید هیچ یک به نوبه خود کامل و دقیق نباشد . این موضوع تا حدی ناشی از ماهیت پیچیده و ناهمگون نیازها و بستگی آنها به شرایط مادی و فرهنگی جامعه ها و سطوح متفاوت آرزوها ،استعدادها و قابلیتهای انسانهاست . با این وجود چندین طبقه بندی عمده بر پایه مشابهت های کلی و قرائن روانشناختی و فیزیولوژیک صورت گرفته است که مبنای مناسبی برای فهم نیازها و مکانیسم اثر بخشی آنها و در نتیجه شناخت و کنترل رفتار بشر ، فراهم می آورد

آبراهام مازلو ، دانشمندی است که نام او با نظریه ای پیرامون طبقه بندی سلسله مراتبی نیازهای بشری پیوندی گسست ناپذیر یافته است و طبقه بندی او که از مهمترین طبقه بندیها از این سنخ به شمار می رود.
نظریه مازلو بیان می دارد که رفتار آدمیان را سلسله مراتبی از نیازها هدایت می کند که به ترتیب اهمیت و اولویت عبارتند از :
1-نیازهای فیزیولوژیک (جسمانی یا اولیه)
2-نیازهای ایمنی یا تامین  یا امنیت
3-نیازهای اجتماعی یا نیاز به عشق و محبت و تعلق
4-نیاز به عزت نفس یا نیازهای من یا صیانت ذات
5-نیاز به احترام
6-نیاز به خود شکوفایی یا تحقق نفس یا خود کاوی یا خود یابی
این نیازها جزء ذات بالقوه فرد محسوب می شود و انگیزه های رفتاری شخص به شمار می آید . بدین ترتیب تا زمانی که نیاز سطوح پایین تر که نیازهای اساسی تری به شمار می آید ارضا نشوند . نیازهای عالی تر تاثیر کمتری بر رفتار شخص خواهند داشت.

خوب یه انسان برای چه کار می کند ، جواب مشخص است برای تامین نیازها ، پس وقتی نیازهای انسان را بخوبی تعریف نکنیم نمی توانیم ، انسان را مدیریت کنیم 


مدیران شرکتها و سازمانها متاسفانه فقط به بعد مادی و کوچک نگاه می کنند امروزه ثابت شده که بحث مدیریت منابع انسانی بسیار فراتر از کنترل کارکرد و مرخصی و غیره است . بحث روانشناسی در مدیریت منابع انسانی از حیاتی ترین مباحثی است که متاسفانه مورد غفلت واقع شده است .


روشهای آموزش ریاضی

سالهاست که ریاضی جز جدا نشدنی از درسهای مدرسه تا دانشگاه شده است . همه ما کم وبیش با ریاضیات سر و کار داریم . امروز ریاضیات بحدی در همه علوم نفوذ کرده است . که آن را مادر تمام علوم می دانند . اما سوالی که همیشه ذهن بشر را به خود مشغول کرده است ، این است، که این علم ، را چگونه بیاموزد ، آن را بکار ببرد ، در این مقاله سعی می کنم به مهمترین مسایل موثر در یاد گیری علم ریاضی اشاره کنم .
برای شناخت هر علمی باید ریشه های تشکیل آن علم را بررسی کنیم وبخوبی یاد بگیریم ، خوب اکنون با نگاهی که به ریاضیات می اندازیم ، متوجه می شویم که منشا و پایه تشکیل این علم ، اعداد است . بشر ابتدا عدد را کشف کرد و با کشف اعداد چرخه ریاضیات به راه افتاد.
پس با این مقدمه متوجه اهمیت علم اعداد در تمام مقاطع تحصیلی و بخصوص مقطع ابتدایی می شویم.  فهم دقیق اعداد و عملیات مربوط به اعداد ، پایه و اساس علم ریاضیات است بر طبق تحقیق موسسه ریاضی آمریکا در سال 1998 اعداد 40 در صد مقطع ابتدایی و 25 در صد مقطع راهنمایی و 20 در صد مقطع دبیرستان راتشکیل می دهند که با نگاهی به این آمار متوجه اهمیت آموزش اعداد و عملیات آنها و همچنین ارتباطات بین اعداد می شویم .هر  فردی که با یک مساله عددی مواجه می شود ابتدا باید ارتباط بین اعداد مساله را درک کند سپس نوع اعداد را درک کند آیا عدد صحیح است ، یا اعشاری و غیره است  ، زیرا فهم اعداد باعث راهنما شدن افراد به حل مسله می شود . اکنون یک مساله مهمتر مطرح می شود و آن این است که ما برای درک اعداد و فهم آنها نیاز به یکسری پیش نیازها داریم این پیش نیازها ، همان پیش نیازهای مورد نیاز برای فهم ریاضیات است .
دانشمندان غربی پیش نیازهای لازم برای آموزش ریاضی را به 3 دسته تقسیم می کنند 1-خواندن 2-نوشتن 3-حساب
یعنی اول بخوانند بعد بنویسند (فن بیان) بعد حساب کنند .اما یک نکته مهم تا حالا حتما مشاهده کرده اید که کودکان شاید قبل از آنکه خواندن و نوشتن را یاد بگیرند ، می توانند تا چند عدد بشمارن . یعنی اعداد را قبل از کسب مهارتها اولیه تحصیلی لمس می کنند . منشا این کجاست ؟
برای درک این مساله باید بدانیم که بر طبق تحقیقات دانشمندان ،  ریاضی با هوش و علم روانشناسی ارتباط مستقیم دارد




                                 پس قبل از آموزش ریاضی باید حتما به مسله هوش و روانشناسی دقت کنیم
هوش : قبل از آموزش باید دانش آموزان از نظر هوش تست شوند وبرحسب میزان هوش خود طبقه بندی می شوند .افرادی که هوش کمی دارن در یک طبقه و افرادی که هوش متوسط در طبقه دیگر و افراد با هوش خوب به بالا در طبقه ای دیگر . آموزش برای هر کدام از این طبقات متفاوت است .
روانشناسی : اکثر افراد دید ذهنی منفی از ریاضیات دارند .  و ریاضیات را علمی سخت ، غیر قابل فهم و مشکل می دانند . خوب از دیدگاه روانشناسی ، اگر چنین دید و نگرشی در ذهن افراد وجود دارد. هیچگاه نمی توان آنها را به ریاضی علاقه مند کرد و به تبع آن ،فراگیری ضعیف خواهد بود ، لذا لازمه کار این است که روشهای تدریس ریاضی باید جذاب و شیرین باشد . نباید به دانش آموز تلقین شود که ریاضی درس است . بلکه باید آموزش دهیم که ریاضی جزیی از زندگی است ، و همچنین ریاضی هنر است . و برای حل مسایل ریاضی باید هنر به خرج داد نه اینکه به مجموعه ای از قوانین خشک مقید شویم .
پس با استناد به بخش هوش و روانشناسی متوجه می شویم که چرا برخی کودکان قبل از فراگیری مهارت خواندن و نوشتن می توانند چند عدد بشمارن ، یعنی هوش کودک در کنار علاقه مندی که والدین برای کودک ایجاد می کنند ، عاملی است برای یادگیری اعداد توسط کودک است . لذا توصیه می شود در بخش آموزش ریاضی به بخش هوش و روانشناسی توجه وی‍‍ژه ای بشود تا راندمان کار بالا برود .
اما برمی گردیم به بخش اعداد ، گفتیم که پایه یادگیری ریاضی ، اعداد است . واینها هم وابسته به هوش و روانشناسی دارد . سوالی که مطرح می شود این است که چگونه در بخش آموزش ابتدایی اعداد را آموزش بدهیم.
1-آموزش تصویری : بهترین روش برای آموزش اعداد است اما نکته مهمی که اینجا وجود دارد نباید از تصاویری استفاده کنید که جلوی دید کودک نباشد ، مثل تصویر دایناسور یا فضا و غیره ، اما تصاویر میوه و ماشین و حیوانات خانگی و شهری مناسبرین الگوها است ، بدلیل در معرض دید بودن اشکال .
2-خواندن : پس از آموزش تصویری نوبت به خواندن اعداد و بصورت کلی خواندن مساله ریاضی میرسد ، ما باید فن صحیح خواندن مساله را به دانش آموزان یاد دهیم .برخی از مسایل باید در چند مرحله خوانده شوند مرحله اول از ابتدا تا انتها مساله ، مرحله دوم از انتها تا ابتدا است . مثلا 1+1 = 2 است ، چندین روش خواندن دارد
*-مفهوم اول این است که اگر عدد یک را با خودش جمع کنیم عددی حاصل می شود که 2 برابر عدد 1 است ، این  روش خواندن  ذهنیت ما را نا خودآگاه به سمت عمل ضرب رهنمون می کند
*مفهموم بعدی این است که اگر عدد 1 را عدد 1 دیگر جمع کنیم حاصل عدد 2 است ، این روش خواندن فاقد هر گونه استنتاج و نتیجه گیری است
*مفهموم بعدی این است که ما اگر مساله را از آخر به اول بخوانیم متوجه می شویم که ما می توانیم عدد 2 را به دو عدد کوچکتر تجزیه کنیم که از حاصل جمع آنها عدد 2 بدست می آید ، خوب با این روش خواندن ذهنیت ما به تقسیم و تفریق نزدیک می شود.
اگر دقت کنید می توان نتیجه گرفت که روش خواندن در ریاضیات هیچ وقت محدویت ندارد بنابراین باید به دانش آموز یاد دهیم . که هر مساله را به روشهای متعددی می توان خواند، و هر روش ممکن است ما را به استنتاجهای مختلفی رهنمون کند.
3-نوشتن : اکنون که دانش آموز ما روش خواندن مسایل را فراگرفت ، باید روش بیان که همان خواندن است را هم فرا بگیرد . دانش آموز باید یاد بگیرد که یک مساله ریاضی را چگونه بنویسد ، و بیان کند ، برای اینکار باید قوانین نوشتن را فرابگیرند .برای نوشتن یک مساله ریاضی و یا نوشتن راه حل یک مساله ریاضی باید حتما پیش نیازهای هر مرحله را بطور دقیق بیان کنیم ، علاوه بر این باید فن بیان و رساندن مطلب را در دانش آموز تقویت کنیم ، چرا که همیشه مشاهده  شده دانش آموزی توانایی حل مساله را دارد اما بدلیل نا توانی در فن بیان از ارایه راه حل عاجز است .

نتیجه گیری نهایی : بطور خلاصه می توا ن گفت که آموزش ریاضی از آموزش اعداد آغاز می شود که این مرحله نیاز به فراگیری خواندن و نوشتن و حساب دارد و همین مرحله هم بستگی به هوش و روانشناسی دارد